این پرونده همچنان باز است

فرازها و فرودها
این پرونده همچنان باز است
مطالب این وبلاگ کاملا شناور، موقتی و پایان باز است

میخواید در مورد من بیشتر بدونید؟ برید به بخش "درباره من"
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۳ مطلب در دی ۱۴۰۲ ثبت شده است

 

ارزشمندی انسان‌ها:

کتاب قمارباز رو که دارم میخونم دورانی رو به تصویر میکشه که کنت، شاهزاده و اصیل زاده ها روی بورس بودن. زمانی که رفتار، منش، گفتار و زبان بدن و از همه مهمتر جایگاه اجتماعی مشخص کننده ی خیلی مسایل بود.
این شد که جرقه ای توی ذهن من شکل گرفت. این موضوع حتی همزمانی عجیبی پیدا کرد با اختلافاتی که بعضی از دوستان پیدا کردم. اون هم اختلافاتی که اصلا بیان نشد.  انگار که حس شد!!

اما لااقل از طرف من یه علامت سوال بزرگ به جا موند. که خب چرا؟! اجازه بدید زمان ارشدم رو هم یاداوری کنم. زحمتهایی که من میکشیدم. حرفایی که اون دختر میزد در خصوص سنگین بودن اساتید معارف و جلف بودن اساتید این ور که به نظرش چرت ترین رشته میومد.

ادمهای زیادی هم هستن که حق گویی من، شما و ادمای دیگه رو با بهانه ی نبود ادب در شخص گوینده نادیده میگیرن. اما این وسط داره چه اتفاقی میفته؟

خوب توجه کنید. انگار میکنم که فاصله ی عجیب و غریبی بین دنیای واقعی و هر آنچه که علم روانشناسی، کتابها و...  میگن وجود داره. انچه که به عنوان نوع دوستی و انسان دوستی بیان میکنیم تفاوت فاحشی با دنیای واقعی داره.

این موضوع رو هم خودم حس کردم. در تمام لحظاتی که سعی کردم وقتی صحبت از ادمها میشد این موضوع رو یاداوری کنم که اون ادم فقط با ما متفاوته و این تفاوت هیج تاثیری روی ارزشمندی اون ادم نداره چیزی در اعماق وجودم نهیب میزنه که اینطور نیست.

وقتی ادمها رو با خودم هم ارزش بدونم(اموزه ای که توی تحقیقاتم در خصوص عزت نفس یاد گرفتم) نه تنها حس ارزشمندی من بالا نمیرفت بلکه خیلی هم افول میکرد. این یعنی تفاوت نتیجه در کتابها و در عمل.

نکته جالب تر این هست که هیچ ادمی رو دور و برم ندیدم که با این منوال زندگی کنه که همه ی انسان ها ارزش یکسانی دارن. حتی میتونم به جرات بگم به طور مستقیم و غیرمستقیم هم این موضوع رو انکار میکردن.

من از خودم سوال میپرسم: آیا ارزش من با چند سال پیشم یکیه؟ میخواستم برای اینکه یه نتیجه شسته رفته بگیرم از این مقاله برخلاف میل درونیم بگم نه این طور نیست!!! و ارزش من بالاتر رفته.  اما میبینم درونم هم مجددا یه نهیب جدید به من زد!!

اونم اینکه من مثل یه لوح بودم. ارزش من یکسانه اما یه چیزی تفاوت ایجاد کرده. اونم اینکه من نسبت به زمانی که دیگران رو ازار میدادم(مثل شیطنتی که از روی نمیدونم چی بود توی سالن کنفرانس میکروفون دوستم رو روشن کردم اونم داشت به دوستش حرف میزد😐😂🤷🏻‍♀️🤦🏻‍♀️)

یه واژه ی بهتر میتونم پیدا کنم: چچیزی که این روزها هم خیلی ترند شده: فرکانس

من نمیدونستم که دارم چه ضربه ای وارد میکنم چون اصلا توی جایگاه اون ادم نبودم.(ایضا زمان مجردی ث قضاوت هام در خصوص نحوه بچه داری بقیه😂)

اگه بخوام یه جورایی به هم ربطشون بدم ااجازه بدین بگم: فرکانس میتونه از بین فاکتورای مختلف ارزشمندی انسان ها یک ملاک جالب باشه؟ این یعنی این پدیده ها رو به زیبایی به هم ربط دادم.

دوستان، ثروت چی؟ به نظرم میاد که داشتن ثروت و رفاه میتونه( نه الزاما) نمودی از ارزشمندی انسان باشه. انشاالله میدونین که داشتن رفاه اولیه این امکان رو به ادم میده  از نظر معنوی هم رشد کنه. وقتی توی هرم نیازمندی ها، انسان نیازاش رو برطرف کرده باشه(مخصوصا نیازهای اولیه) قطعا به درجاتی مثل عزت نفس و...  میرسه. حالا شما تصور کنید آدمی که جونش برای 900 هزار تومن درمیره😂😅

 

این ادم دقیقا جایگاه خودش، همسرش و بچه هاش رو تا چه حدی پایین میاره؟ جایگاه اجتماعی و...  شون رو؟ این ادم به نظرم داره مستقیم یا غیرمستقیم به کاینات مردم و از همه مهمتر خودش و خونواده اش میگه من دیوار میکشم برای پول

 

ادمی که به یه دیوار عادت کنه، دیوارای دیگه ای رو هم قبول میکنه، دیوار اینکه من مدام به اون چیزی که دوست داشتم بخرم فکر میکنم من مدام توی این زندان و دیوارایی که کشیدم به نیازهای پیش پا افتاده که با پول حل میشه فکر میکنم و دیگه جایی برای فکر کردن به عزت نفس خودشناسی و غیره نمیرسه. 

 

من چطور میتوتم از خودم انتظار داشته باشم خودمو خوب بشناسم وقتی به اصطلاح توی پر قو بودن رو تجربه نکرده باشم؟(این لزوما به معنای این نیست که از همون اول، ادما با هر سطح رفاهی بخوان عین اشراف زاده ها زندگی کنن) 

 

بحث من سر ادمهایی هست که ذهن فقیری دارن. ذهنای فقیر (از نظر مادی) به نظر من نمیتونن به ذهنای ثروتمندی از نظر معنوی و خودشناسی برسن. 

 

شاید بگید نه هستن چنین ادمهایی، لااقل من که ندیدم. البته مقصود من برطرف کردن نیازهای اولیه هست نه اونچه که شما ممکنه راجع به یه زندگی لاکچری فکر کنید. 

 

 

و امااااا 

 

چرا این ها همه توی ذهن من جرقه خوردن؟ چیزی که از گفتنش هم خجالت میکشیدم که بگم ادمها ارزش یکسانی ندارن! چیزی که نمیخواستم بیانش کنم اما روز به روز و در مواجه با ادمها به این درک عمیقا میرسم. 

 

حتی این موضوع رو توهین به خود میدونم! چطور ممکنه منی که فرضا عقده ای ندارم(توجه کنین که عقده نداشتن سر یه چیزی لزوما به معنای داشتن اون چیز نیست، مثلا من ممکنه گوشی مدل بالایی نداشته باشم اما عقده ی آیفون رو هم ندارم،چون که من برای زندگیم برنامه های خودم و اولویت های دیگه ای دارم و این در حالیه که یکی مثلا ایفون دوازده داره و عقده ی داشتن ایفون سیزده رو میکشه) 

 

حالا چرا من باید ارزشمندیم با اون فرد عقده ای یکسان باشه؟ 

منی که روز به روز تلاش میکنم و به خودشناسی میرسم منی که سعی میکنم به خودم برسم چرا باید ارزشم با ادمی که به خودش نمیرسه حتی مسواک هم نمیزنه یکی باشه؟ 

 

و این یه زنگ خطر هم هست😂🤦🏻‍♀️ به فرض من که چند وقته ورزش نکردم آیا ارزشمندیم کمتر از ادمیه که هر روز ورزش میکنه؟ 

 

اجازه بدین با این موضوع مخالفت کنم. پس بیاین این نتیجه رو بگیریم که ارزشمندی ادما متوسط کارهایی باشه که برای رشد خودشون میکنن. 

 

مدیونین اکه فکر کنین چون خودم مدتیه ورزش نمیکنم سعی کردم جملات رو به این سمت و سوق ببرم😂😂 اما دلبندم، جامعه چه میگه؟ 

 

بله، اینجاست که جامعه چیز دیگه ای ازش حس میشه. بله درسته اجازه بدین این واقعیت رو بپذیریم که کسی که ورزش میکنه ارزش بیشتری القا میکنه چون اعتماد به نفس داره انرژی داره و به خودش میرسه

 

حرف برای گفتن در این خصوص زیاد دارم. اگه بخوام لب مطلب رو بگم باید بگم ملاکهای ارزشمندی طبق چیزی که تا الان مطالعه کردم و دیدم و تجربه کردم خیلی فرق داره. 

 

ایا ارزش من نوعی با کسی که گدایی میکنه و نمیشه دو کلوم حرف حساب باهاش زد یکسانه؟ 

 

آیا اگه بخوام اینطور بگم پس باید طبقه بندی جامعه رو بپذیرم؟؟ 

 

اینکه طبق این صحبت ها پس ارزش یه دکتر به فرض از به مثلا بهیار بیشتره؟ 

 

اینها حرفای خیلی خیلی ناخوشایندی برای من هست. چون خودم مخالف صد در صدی این صحبتهام. چون میدونم و دیدم دکترهایی که نه بویی از انسانیت بردن و نه چیزی. 

 

 

با تمام این تحلیل ها خواستم بگم عقیده ی پذیرش تفاوتها به نظرم جذاب تر و پرطرفدار تر باید باشه تا اینکه بگیم ادمها ارزشمندی شون متفاوته. 

 

اما خب، میتونیم بگیم برایند جایگاه اجتماعی اولیه (چچیزی که توش به دنیا اومدیم) با جایگاه اجتماعی ثانویه (چچیزی که با تلاش خوپمون به دست میاریم) ما میتونه مثل ثروت یکی از نمودهای ارزشمندی ما، باشه؟ من طرفدار این نتیجه گیری بیشتر هستم. 

 

خب حالا نظرتون چیه اگه بگیم ادمها رو نباید با هم مقایسه کرد اما میشه که ملاک ارزشمندی شون رو خودشون قرار بدیم؟ یعنی قبل و بعدشون رو مقایسه کنیم؟ 

اما واقعا این موضوع چه ارتباطی به ما داره؟ 😅😂
توی معاشرت هامون، آدمهای پیرامونمون، به قول یه کلیپ توی اینستا میگفت هر کسی ارزش صمیمیت نداره هر کسی ارزش دیدین خنده ی ما رو نداره

یعنی این موضوع تا جایی به من مربوط بشه که ببینم آیا میخوام با این آدم ارتباط داشته باشم یا نه. اون روز پشت تلفن داشتم به یه بنده خدایی میگفتم که تو رو به هر کی میپرستی با کمتر از خودت معاشرت نکن 

اما دلیلم چی بود واقعا؟ ما خونه یه بنده خدایی رفتیم با وجود اینکه 6 سال مزدوج بودن اما خیلی رفتاراشون چیپ بود. مثلا مرد خونه ادای کاهن معبد رو در میاورد خانمش به من گفت باد شکم دارم😐😂 و رفت جلوی ما پتو اورد کشید رو خودش😂😂 خدایا منو ببخش

سطح مالی شون به خودشون مربوطه، اگه کم و کسری دارن خودشون اذیت میشن اما میدونید چیه یه جورایی میزان اولویت قرار دادناشون رو مشخص میکنه توی زندگی اینکه من چقدر ارزش قایلم برای خودم. این بنده خداها ریسک کرده بودن زمانی که میتونستین خونه بخرن نخریدن و پولشون توی ترید و اینا هاپولی شده بود

اما من اینو ملاک نمیذارم، من مهمان که میخوام ارتباط بگیرم با ادمای دیگه. اما وقتی خانومه برمیگرده میگه اها پس اونطور شد که تونستین خونه بخرین یه جورایی حسادتشو میگه دیگه. وقتی مدام از من میخواست بریم خونه شون ولی از اون طرف به خاطر کم کاری خودش گلایه میکرد وقتی تولد میگیره فکر میکنه ما رو نادیده بگیره دعوت نکنه مثلا خیلی آدم خاصی میشه شما چه فکری میکنین؟ 

کسی که بهداشت اولیه خودش نمیرسه میشینه جلو مهمون، من چی بگم واقعا؟ بگم این آدم همسطح منه؟ فارغ از موفقیت های مالی شون؟ 

آدم بدجنسی نیستم. اما وقتی غرور کاذب و نادیده گرفته شدن و کم محلی رو از ادمهایی میبینی که دو لول پایین تر از خودت رفتار میکنن یعنی باور کنین رفتارایی که دیدم (شما که خداروشکر نمیشناسین) شاید بگم مثلا پنج سالم بوده انجام دادم😐 بعد تربیت شدم دیگه انجام نمیدم این آدم چه چیزی به من اضافه میکنه

بعد جالب اینجاست که من طبق طبقه بندی ذهنیم گفتم که اوکی این دوستم رو میذارم گوشه ی ذهنم برای روزایی که میخوایم فقط فان باشه خوش بگذره بهمون همین. اما وقتی طرف گارد میگیره تولد شورشو تبریک میگم میاد استوریامو میبینه ولی جواب پیاممو نمیده من چی بگم؟ 

بحث اینکه اونی که سطحش از تو پایین تره تو رو در حد خودش میاره پایین و جالب اینجاست که اون بی محلی میکنه😅😐😂
واقعیتش رو بخواید تا الان فقط اطلاعات ذهنیم رو ریختم روی کاغذ مجازی😂 و هیچ گونه جمع بندی نمیتونم بکنم در حال حاضر. شاید درستش اینکه ارزش گذاری هر کسی به خودش مربوطه و زمانی که بخوایم به ارتباط گرفتن با ادما فکر کنیم باید ملاک های ظاهری و ملاک هایی که قابل دیدن هست رو زیر ذره بین بذاریم: در وهله اول ملاکهایی مثل ثروت، موفقیت مالی و شخصی و حرفه ای چرا چون وقتی با کسی اشنا میشیم اول پرس و جو میکنیم شغلش چیه چکاره اس خونه اش کجاست و فلان و این طبیعیه. 

خاطر نشان میکنم که این بدین معنا نیست که مثلا طرف شغل ازاد داره من دیگه باهاش نمیگردم😐 نه، به این معنیه که یه دیتایی داشته باشیم که چطوری باهاش ارتباط بگیریم. 

بعدش خب، از بیرون تیپ و سر و وضعش رو میبینی بعدش که رفتی خونه اش میخوای دستت بیاد تا چه حد به خودش اهمیت داده و تو چه خونه ای زندگی میکنه

توجه کنین که اینا در نهایت ملاک برای ادامه رفت و آمد نیست!! قبول دارین که شخصیت اون ادم، نحوه برخوردش و صحبت هاش، قول هایی که میده و بهشون پایبنده یا نیست و دیدش به زندگی، آینده نگری و غیره اش هست که منو مجاب میکنه با این آدم ادامه بدم یا نه ارتباط رو؟ 

ببینم این آدم چارچوب داره یا نه.  بعد نحوه ی رفتارش با من هم مشخص میکنه که توی چه لولی بذارمش. ایا فقط برای خوش گذرونی های موقتی خونوادگی میخوامش، اینکه مناسبتی بشه بریم بیرون. یا میخوام که یه خورده ارتباط محکمتر بشه مثلا بچه هامون هم بازی باشن، از هم چیزی ایده ای یاد بگیریم و...  .  

پس من ارزشمندی کسی رو توی ترازو نمیذارم و فقط میتونم به یه سری ملاک های ظاهری اولش توجه کنم و بعد به موارد بعدی که گفتم. خیلی جالبه که توی موارد بالا اصلا ارزشمندی افراد رو من نمیسنجم فقط این موضوع برام قابل توجه خواهد بود که این آدم باز هم در ظاهر زندگیش تا چه حد امکانات در اختیار خودش گذاشته که زندگیش رفاه بیشتری داشته باشه. 

ابن موضوع رو اگه از دید دیگران به خودم ببینم به نظرم خیلی چیزا میاد دستم و الان میفهمم چرا مردم عقلشون تو چشمشونه. چرا ظاهر رو همیشه میبینن فقط چون این تنها دیتایی هست که دریافت میکنن اما ایا این بدین معناست که من فرضا برم زیر تیغ جراحی؟ 

این خودش باید به وقتش در موردش بنویسم 

ولی خب، میدونید چیه؟ از نظر معنوی بخوایم در نظر بگیریم میبینیم که همه ما واسه خدا و از دید خدا یه طور هستیم. یعنی اون نمودهایی که گفتم اصلا اهمیت نداره از دید خدا. 

یعنی کلا معیار و ملاک ها متفاوته و اون مواردی که گفتم معیار و ملاکهایی از دید بشره. از همه مهم تر از دید خدا احتمالا مثلا عدم موفقیت مالی برای یکی به منزله همون رنجی هست که باید توی زندگی متحمل بشه! 

حالا برای یکی دیگه یه جور دیگه! فکر میکنم این وسط ما خودمون هستیم که تصمیم میگیریم در خصوص اینکه ملاک و ارزش گزاری ها چطور باید باشه؟ فرکانسو بچسبیم یا ملاکای ظاهری یا ملاکای معنوی؟ 

فک میکنم در درجه اول واقعا شخصیت آدمها مهمترینه. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۲ ، ۱۳:۵۷
گودنایت
شنبه, ۹ دی ۱۴۰۲، ۰۱:۴۴ ق.ظ

رفاقت یعنی حماقت

به نظرتون باید چیکار کنم؟ 
وقتی ناراحت میشم یه حالت بغضی منو میگیره! 
اجازه بدین بگم خیلی ناراحتم و یه جورایی احساس ناامنی میکنم. 
دلیلش هم اینکه واقعیتش رو بخواید من از این که فهمیدم مرضی تولد شوهرش ما رو دعوت نکرده!!! خب به ظاهر و به گفته خودشون که بیاید با هم فلان باشیم. صمیمی باشیم و فلان و اینا. اما عکسش عمل کردن!!! 

نه لایک و نه حتی دعوت!!!! خب بنابراین من تصمیمم رو گرفتم که این آدم نه تنها برای من دوست نمیشه بلکه تبدیل به مشکل من شده!!! خب چرا با دست خودم مشکل درست کنم؟ 

خدایا میبینی من چقدرررر دلم صافه😐. بنابراین تصمیم گرفتم که کلا اینو شکل ندم و حتی حذف کنم. اتفاقا جالب اینجاست که همش بهشم فکر میکردم🙃به مرضی. و چرا؟ چرا باید وقتی از خونشون میومدم همش فکرم درگیرش باشه!! 

و اینجاست که میفهمم چرا. به این دلیل که این ادم دوست من نمیشه و من خوشم از کسی میاد که باهاش راحت باشم. البته از اونجایی که من همش آدم منصفیم🥴😐میگم که اوکی شاید اونم با من راحت نبوده که به ما نگفتن. 

همین دیگه. خلاصه که فهمیدم که باید به تجربیات خودم احترام بذارم و فکر نکنم که اینا با بقیه فرق دارن!!!! خلاصه که همین. بشین زندگیتو بکن دختر. رفیق و رفاقت با اینا باد هواست. آدمایی که هر وقت دلشون بخواد زیر پاتو خالی میکنن. و این که به نشانه ها دقت کن. 

بخدا رفاقت یعنی حماقت

بهترین رفیق آدم به خدا فقط و فقط فیلم دیدن و کتاب خوندن و ایناست. بابا به ادما اصصصصلا نباید رفاقت کرد. یعنی میدونی چطوریه، اونا گلایه میکنن ازت که چرا نمیای و ما دوست داریم بیای پیشمون و فلان. بعدش که رفتی و فک کردی باهات صمیمی شدن و اینا یهو میبینی هیچی دیگه😐

عاقا من اصلا تحمل این رفتارارو ندارم پس بنابراین برید گمشید هی میشینم واسه خودم رمان نیمه کارمو مینویسم از شماها فقط اسیب به ادم میرسه!!! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۰۲ ، ۰۱:۴۴
گودنایت
دوشنبه, ۴ دی ۱۴۰۲، ۱۱:۳۸ ب.ظ

کث. افتای عو. ضی

مری لایکم نکرده، همون پست دریا، مرضی هم همینطور. باصر هم همینطور. ایناز امروز زنگ زده همس میگه عه سمیه بعد به جوری جوابشو میده انگار منم!! تو نگو اینازه همش بگو بخند داره باهاش. زن مستاجر زنگ میزنه بهش. اشکال نداره چون به بنگاه داره هم زنگ زده. 

قضیه شیربرنج که گفت بدش به. میگه اره سه نفرن فک کنم شوهرش زن گرفته. دندون پشتیم که سوراخ شده!! میبینی!!!! چقدررر بد بیاری. به خدا گفتم بارون بباره. اما نبارید. یک هفته تمام دندون درد و عفونت بد. قضاوتای فری و بهم گفت عمر نکمت!!!!! 

چرا آخه؟ چرا اینقدر بدبیاری؟ پشت هم. ریدم تو کله همه تون عوضیای نمک نشناس حسود. 

 


 

 

درسش چی بود؟

 

از هیچکس، هیچکس حتی همس، انتظار نداشته باش. حتی خواهر برادر رفیق و... 

هیج انتظاری، نه انتظار احترام، نه انتطار هیچی هیچی انتظار اینکه ققط تو رو دوست داشته باشه هیجی هیچی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۰۲ ، ۲۳:۳۸
گودنایت